وَ مِنْ خُطْبَة لَهُ عَلَيْهِ السَّلامُ
از خطبه های آن حضرت است
در تشویق به عمل
فَاعْمَلُوا وَ اَنْتُمْ فى نَفَسِ الْبَقاءِ، وَالصُّحُفُ مَنْشُورَةٌ، وَالتَّوْبَةُ
اکنون که در عرصه گاه حیات هستید عمل کنید، تا پرونده ها گشوده، و راه
مَبْسُوطَةٌ، وَالْمُدْبِرُ يُدْعى، وَالْمُسىءُ يُرْجى. قَبْلَ اَنْ يَخْمُدَ
توبه باز، و رویگردان از حق به حق دعوت می شود، و عاصی را امید می دهند، پیش از آنکه چراغ
الْعَمَلُ، وَيَنْقَطِعَ الْمَهَلُ، وَ يَنْقَضِىَ الاَْجَلُ، وَ يُسَدَّ بابُ التَّوْبَةِ،
عمل خاموش گردد، و مهلت از دست برود، و مدّت عمر سر آید، و راه توبه بسته شود،
وَ تَصْعَدَ الْمَلائِكَةُ. فَاَخَذَ امْرُؤٌ مِنْ نَفْسِهِ لِنَفْسِهِ، وَ اَخَذَ مِنْ حَىٍّ
و فرشتگان (نامه ها را بسته) به آسمان روند. انسان باید از همه قدرت خود برای خود، و از حیات
لِمَيِّت، وَ مِنْ فان لِباق، وَ مِنْ ذاهِب لِدائِم.
برای مرگ، و از امور فانی برای حیات باقی، و از آنچه از دست می رود برای جای ابدی توشه برگیرد.
اِمْرُؤٌ خافَ اللّهَ وَ هُوَ مُعَمَّرٌ اِلى اَجَلِهِ، وَ مَنْظُورٌ
چنین کس شخصی است که از خدا ترسید در صورتی که تا رسیدن اجل فرصتش داده اند، و تا انجام عمل مهلت
اِلى عَمَلِهِ. اِمْرُؤٌ اَلْجَمَ نَفْسَهُ بِلِجامِها، وَ زَمَّها بِزِمامِها،
در اختیارش گذاشته اند. او مردی است که نفس را دهنه بند زده، و مهارش را در اختیار خود دارد،
فَاَمْسَكَها بِلِجامِها عَنْ مَعاصِى اللّهِ، وَقادَها بِزِمامِها اِلى طاعَةِ اللّهِ.
نفس را با آن دهنه بند از آنچه خدا نهی فرموده بازداشته، و به مهار آن خود را به سوی بندگی حق می برد.